هجرانی احمد شاملو جهان را بنگر سراسر که به رختِ رخوتِ خوابِ خرابِ خود از خویش بیگانه است. و ما را بنگر بیدار که هُشیوارانِ غمِ خویشیم. خشم‌آگین و پرخاشگر از اندوهِ تلخِ خویش پاسداری می‌کنیم. نگهبانِ عبوسِ رنجِ خویشیم تا از قابِ سیاهِ وظیفه‌یی که بر گِردِ آن کشیده‌ایم خطا نکند. و جهان را بنگر جهان را در رخوتِ معصومانه‌ی خوابش که از خویش چه بیگانه است!. ماه می‌گذرد در انتهای مدارِ سردش. ما مانده‌ایم و روز نمی‌آید.
از عشق برنمی‌گردیم زندگی پرسشی‌ سرگردان در مردمکان نگاهم! زوال بوفی نشسته بر سیاه‌سنگ زمان با شومیِ مسلط بر سریر بی‌پاسخ سلطه! امید پر و بالی مبهم در انتهای دریا و آسمان و عشق همین منم شکار شده بر طرح کتاب زندگی و زوال و امید! س. ع. نسیم ۸ آبان ۹۹
آیندة تابناک کجاست؟ «مسأله این است که بدانیم آیا «آینده‌ی تابناک» هنوز امری مربوط به «آن‌جا»یی دور است و یا به‌عکس، دیرزمانی است که در میان ما بوده و فقط نابینایی و ناتوانی ما مانع از دیدن و شکوفایی آن در ما و پیرامون ما می‌شده است؟» از کتاب: قدرت بی‌قدرتان، ص ۷۸ نوشته: واسلاو هاول
یک شاخه‌ گل برای کوروش ۷ آبان روز گرامیداشت کوروش بزرگ است. گرامی داشتن نامی و روشی از حکومت‌مداری برای نگاهبانی از حقوق بشر. کوروش بنیانگذار مبانی حقوق بشر در ایران و بخش وسیعی از جهان بود. اصول ت‌مداری و مملکت‌داری و حتی قوانین جنگی که کوروش منادی و مجری آن بود، تمام قوانین مرسوم اعصار کهن ماقبل تاریخ را نفی می‌کرد و سنت‌شکنی و اسلوبی نو در کیفیت رویکرد و نگرش ی محسوب می‌شود. گرامی داشتن چنین جایگاهی از اعتبار ی و تاریخی، موجب مباهات ایرانیان
روز وصل دوستداران یاد باد با یاد استادان مرز پرگهر محمدرضا شجریان محمدرضا لطفی پرویز مشکاتیان و گروه عارف و شیدا که این شعر زیبای حافظ را با نوایی شورانگیز در دستگاه همایون نغمه و جاودانه کردند …
«اكثریت عظیم روشنفكرانی كه می‌شناسم، بد تحصیل كرده‌اند. به‌طور جدی مطالعه نمی‌كنند. درباره‌ علوم فقط پرحرفی می‌كنند؛ از هنر هم كم سر در می‌آورند. همه‌شان خودشان را می‌گیرند و با قیافه‌ی جدی، گنده‌گویی و فلسفه‌بافی می‌كنند؛ حال آن كه پیش چشمشان كارگرها غذا ندارند و چهل نفری در یك اتاق نامناسب می‌خوابند؛ توی ساس و تعفن و گند و رطوبت و ناپاكی اخلاقی می‌لولند. پر واضح است كه همه‌ حرف‌های قشنگ‌مان فقط برای آن است كه سر خودمان و دیگران شیره بمالیم».
کـوچ (داستان کوتاه) سعید عبداللهی چهار شب و سه روز پس از خاموشی ناقوس‌  های جنگی مقدس كه پایانش را تنها فرشتگان می‌  توانستند رقم بزنند، از سه پلة اتوبوس پایین آمد. پا روی برف‌ها گذاشت. با بیست‌وهفت سالگی‌اش راه افتاد. راه، زیر طاقه‌  یی از سفیدی، سرك می‌كشید. ماه همة ذره‌هایش را روی طاقه‌های برف می‌  ریخت. صدای پاها و برف‌ها با هم راه می‌  رفتند. ذره‌  های رخشان نور ماه در گودی جای كفش‌ها، در برف فرو می‌  رفتند و بالا می‌  آمدند.
یادداشت‌هایی كنار نثر و شعر(۵) سعید عبداللهی «شعر هر چه به سوی آسمان برود، سردتر می‌شود.» ـ آلکساندر پوشکین «هیچ چیز آسان‌تر از دشوار نوشتن نیست«» ـ کارل پوپر دور شدن از گره‌های زبانی زبان، عامل ارتباط بین انسان با انسان، انسان با طبیعت و دنیا و هستی پیرامون خویش است. این زبان گاه کلام با کلام، نگاه با نگاه، نگاه با طبیعت و همه‌ی این‌ها با موسیقی و بالعکس است. زبان تا جایی که بین انسان با طبیعت و موسیقی جریان می‌یابد، هیچ مانع و پرده‌یی بین‌شان وجود ندارد؛
آینه‌ی روبه‌رو حسین منزوی درون آینه‌ی روبه‌رو چه می‌بینی؟ تو ترجمان جهانی، بگو چه می‌بینی؟ تویی برابر تو، چشم در برابر چشم در آن دو چشم پر از گفت وگو چه می‌بینی؟ تو هم شراب خودی، هم شراب‌خواره‌ی خود سوای خون دلت در سبو چه می‌بینی؟ درآن گلوله‌ی آتش گرفته‌یی که دل است و باد می‌بردش سو به سو، چه می‌بینی؟ (ارسالی ــ با تشکر از همراهان دایره مینا)
با شمیم شاد رویت، من به گل شک کرده‌ام یادم آمد ماه را با نام تو حک کرده‌ام قصه‌ات تکرار خون‌بازیِ جبر و اختیار قصه‌ی تکرار در تکرار ایران روی «دار» غربت آزادگی هم عالمی آیینگی‌ست هر که دیدش، حیرتش از حشمت آزادگی‌ست ???? س. ع. نسیم ۱۴ مهر ۱۴۰۱ نیکا شاکرمی ???? مهسا امینی ????

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اخبار دنیای وب اس ام اس عاشقانه فروشگاه اینترنتی اکانت کده vinselo بیا و حال اهل درد بشنو مقاله های دارو و درمان رزن کالا دانش و مهارت اخلاق و ادب